از طرف خاله مهسا
سلام سلام جوجه خاله.
من ، خاله مهسا ، بیست و شش سالمه ، حدودا یک سال و نیمه که با عمو علی ازدواج کردم و وقتی شما رو دیدم به مامان مریم حسودیم شد و سریع یه نی نی آوردم که نمیدونم قراره دخمل خالت شه یا پسل خالت. ولی تا آخر این هفته میفهمم که بالاخره این وروجک چیه.
به قول مامان مریم این اتفاق (اومدن نی نی من )به نفع هردو شماس چون تنها نمیمونید و انشاالله همبازیای خوبی واسه هم میشین.
قبل از هر چیز یه خوش آمد مشتی بهت بدهکارم که از همون روز اول که تو بیمارستان دیدمت و عاشقت شدم رو دلم مونده بود که بهت بگم.
دوم اینکه وبلاگ منحصر به فردت مبارک باشه جوجه خوشگلم. این وبلاگ یه هدیه کوچولو به خواهر زاده خوشگلمه، به امید روزی که خودت وبلاگتو ادامه بدی عسلم.
سوم اینکه خاله فدات شه من عاشقتم نفس.
چهارم اینکه واسه خاله دعا کن جوجه منم مثل شما صحیح و سالم ، خوجگل موجگل به دنیا بیاد و این پنج ماه باقی مونده رو با خوبی بتونه پشت سر بذاره تا خیلی زود زود بتونین باهم بازی کنید و ورجه وورجه کنید و اعصاب من و مامان مریم و حسابی خرد کنید.
راستی ببخش خاله اگه استارت نوشته های وبلاگتو من زدم ، آخه این مامان بابای تنبلت خیلی وقته قراره شروع به نوشتن کنن ، از من خواستن وبلاگتو بسازم ولی هردفعه میام به وبلاگت سر بزنم خالیه. آخه جوجه کوچولو نمیتونم وبلاگتو خالی ببینم.
اگه تا هفته دیگه شروع نکردن با من طرفن ، خودم حسابشونو میرسم..
عشق خاله دوست دارم قدر یه دنیا ، مواظب خودت باش جیگر من....